وجود حافظه برای اعضای بدن در علم، با شهادت اعضا در قیامت بیارتباط نیست
تاریخ انتشار: ۱۲ اسفند ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۸۷۱۵۵۷
به گزارش مبلغ نشست «روان شناسی شناختی و ارتباط آن با دین» سهشنبه اول اسفند سال جاری از سوی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی برگزار شد. دکتر فاطمه رئیسی پژوهشگر پژوهشکده علوم شناختی ایران در این نشست سخنرانی کرد که گزیدهای از سخنان وی را در ادامه میخوانید:
دکتر رئیسی در ابتدای نشست با ذکر تاریخچه ای از روان شناسی شناختی گفت: روانشناسان فرانسوی مفهوم هوش را کشف کردند و آزمونهای هوش ساخته شد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
علاوه بر آن روانشناسی شناختی برای ما تعیین سبک زندگی خواهد کرد و شعارش اینست که زندگی هوشمندانه درست کنیم. اهمیت روانشناسی شناختی در بخش درمان گسترش هویت خود و توسعه ابعاد آن است، در زندگی تغییر سبک زندگی و در رسانه شستشوی مغز است و جنگ رسانهها جنگ شناختی است
رئیسی تصریح کرد: دین ما یک دین تعقلی است و با عقل هر چیزی را میپذیریم اما نمیتوانیم یک روانشناسی شناختی دین درست کنیم به این علت که در قرآن جاهایی داریم که تعبدی باید بپذیریم زیرا عقل ما به آن ساحت نمیرسد، پس دین ما شناختی است اما برخی مفاهیم دین با پژوهش کیفی و کمی قابل دسترسی نیست و روش تحقیق آن وحی و شهود است لذا نمیتوان تمام مفاهیم دین را شناختی کرد و باید در برخی موارد تعبدی بپذیریم.
وی در ادامه شناخت اجتماعی، آموزش و پرورش شناختی، توانبخشی شناختی مغز و تربیت که در آلمان به آن علوم اعصاب تربیتی گفته میشود، را به عنوان زیر شاخههای روانشناسی شناختی برشمرد.
روانشناسی شناختی دربرگیرنده خود روانشناسی شناختی و اصول آن، رواندرمانی شناختی است که رواندرمانی شامل رواندرمانی رفتارگرایی، روان درمانی شناختی رفتاری و رواندرمانی شناختی رفتاری موج سوم است که این نوع به مفاهیم دینی بسیار نزدیک است.
در بحث شناخت اجتماعی میگوییم در رابطه اجتماعی چه چیزهایی باعث شناخت موقعیت برای افراد میشود، مهمترین مفهوم شناخت اجتماعی نظریه ذهن است سپس آموزش و پرورش شناختی و بعد از آن توانبخشی شناختی است که حوزههای جدید هستند. در توانبخشی شناختی دو مفهوم داریم یکی توان افزایش شناختی و دیگری توانبخشی شناختی؛ وقتی فردی سکته میکند یا دچار آلزایمر ابتدایی میشود و کارکردهای شناختی را از دست میدهد شروع به توانبخشی شناختی میکنند.
زیر شاخه بعدی، آموزش و پرورش شناختی است که در واقع یک شاخه بسیار جذابی است که با ظهور نظریه پردازش اطلاعات و به وجود آمدن حافظه و مدلهای حافظه صورت گرفت و اینها از نظر معرفت شناسی معتقد هستند که ما اصول تربیتی را باید در زندگی بیاوریم و بچهها زندگی
کردن را در مدرسه یاد بگیرند. آنچه در آموزش و پرورش شناختی مهم است درگیری با حل مسئله در شرایط بافت اصلیاش میباشد، اعتقاد آنها از فلسفه ساخت گرایانه است که میگوید خودت باید مساله را تولیدکنی و خودت هم آن محیط را بسازی.
وی افزود: بحث بعدی شناخت اجتماعی است که بررسی شناخت در بافت اجتماعی و بافت فرهنگی است و به سبک انسان شناسیها نزدیک میباشد و مفهوم اصلیاش نظریه ذهن است که هر فرد بسته به بافت حالتهای درونی و بیرونی برداشت متفاوتی دارد و افراد نمیتوانند خودشان را جای طرف دیگر بگذارند و موقعیت طرف مقابل را درک کنند و اغلب فاقد نظریه ذهنی هستند و فاقد سلولهای آیینهای که مخصوص درک است.
وی در ادامه افزود: روان درمانی شناختی موج سوم مبتنی بر آگاهی است که مفاهیمش به دین نزدیک است اینکه فرد خودش و ضعفهایش را بشناسد و به خودش آگاهی پیدا کند و متعهد به درمان شود که همان حدیث امام علی(ع) من عرف نفسه فقد عرف ربه می باشد.
به گفته وی روانشناسی شناختی، ریشهاش در زبان است و زبان نماینده جریان فکر و شناخت ما است و میتواند به صورت مقوله بندی باشد و مفاهیمی مانند معناشناسی و در روانشناسی شناختی، استعارههایی که به بیماری و درمان شناختی کمک میکند را تبیین کند. یکی از پایههای اصلی روانشناسی شناختی، علوم شناختی است و در دین ما تاکید برحفظ قران وجود دارد به این علت که باعث می شود از مغز و ساختارها و کارکردهاش باید استفاده کرد تا از دست نرود، در بدن هر آنچه از دست برود به مرور زمان بدست می آید اما در مورد مغز هر چه از دست برود سلول مرده محسوب می شود و چیزهای دیگر جایش را میگیرد به همین دلیل یک فرد سکتهای بعد از مدتی چون پلهای ارتباطیاش شبکه نورونی جدید تولید میکند میتواند صحبت کند، در واقع اعصاب هم کارکرد ساختاری هم نورونی و هم رفتاری دارد و کسانی که رفتارهای بیمبالاتی دارند ساختار مغز یا انتقال دهنده های عصبی مغزشان تغییر کرده است.
وی بیان داشت: ادراک یک فرایند بالاتر از احساس است، حافظه، توجه، قضاوت، تصمیم گیری و حل مسئله و استدلال کردن است. یکی از موضوعات مهم که ظهورش علوم شناختی را تغییر داد بحث حافظه است که همراه با رمزگردانی و طبقه بندی و بازخوانی اطلاعات است و همچنین انواع حافظه داریم حافظه حسی که گذرا است حافظه آشکار یعنی آنچه که در موردش صحبت میکنیم یا در حافظه با چیزهای دیگر تطبیق میدهیم و حافظه مهارتی که حافظه ضمنی یا تلویحی است. یک مفهوم بسیار مهم در حافظه بحث حافظهی کاری است، یعنی سیستم شناختی با ظرفیت محدود که وظیفهاش نگه داشتن اطلاعات است و در استدلال، قضاوت و تصمیم گیری ما دخیل است.
این پژوهشگر علوم شناختی در پایان اضافه کرد: یکی دیگر از کارکردهای شناختی، حل مسئله است که از یک مقدماتی میخواهیم به نتیجه برسیم و مورد بعدی استدلال کردن است، یعنی رسیدن از قضایای مجهول به قضایای معلوم و یقینی؛ در قرآناستدلال کردن با کلمه برهان آمده، هاتو برهانکم. تمام مفاهیمی که در مورد روانشناسی شناختی گفته شد استدلالهای دینی دارد؛ به طور مثال ظن و گمان یعنی قضایایی که حل نشده یکی از مفاهیم دینی است و یا اینکه در قیامت تمام اعضای بدن شهادت میدهند به این علت است که تمام اعضای بدن حافظه دارند حافظه عضلانی ماهیچهای و... داریم همه این مفاهیم است که شناخت و کشف دانش را تشکیل میدهند.
منبع: خبرآنلاین
کلیدواژه: قرآن مغز انسان روانشناسی آموزش و پرورش شناختی روان درمانی شناختی روانشناسی شناختی توان بخشی شناختی شناخت اجتماعی شناسی شناختی علوم شناختی مفاهیم دین
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.khabaronline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرآنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۸۷۱۵۵۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
تلقین، خاطرات را تغییر میدهد!/ اثر تصویرسازی ذهنی بر حافظه
تاکنون به این نکته توجه کردهاید که خاطرات لحظات احساسیتان چقدر پررنگ و واضح در ذهنتان نقش بسته است؟ این موضوع از نظر علمی اثبات شده است و به نحوی است که خاطرات ثبت شده در لحظات عاطفی، چه شیرین باشند و چه تلخ، از دیگر خاطرات ماندگارتر هستند و همچنین قابلیت تحریف بیشتری هم دارند.
تحقیقات نشان میدهند که خاطرات در گذر زمان میتوانند تحریف شوند. این تحریفات در بسیاری از مواقع میتوانند ناشی از تلقینهای ذهنی باشند. احساسات نقش زیادی در شکلگیری حافظه دارند اما میتوانند در مقابل میزان تحریفپذیری خاطرات را افزایش دهند.
در سال ۲۰۱۴، مطالعه ای درمورد تاثیر تلقین بر حافظه و به وجود آوردن خاطرات کاذب صورت گرفت که در ادامه این مطلب آن را بررسی میکنیم.
موضوع مطالعه این تحقیق، مقایسه نیروی احساسات و قدرت تلقین بر تغییر ساختار حافظه است. در آزمایشهای عملی، به شرکتکنندگان تصاویری نمایش و پس از آن توضیحاتی شرح داده شد. بعد از این مراحل، برای بررسی نتایج و مقایسه آنها با یکدیگر، از شرکتکنندگان درباره احساساتشان درمورد دیدهها و شنیدهها سوالاتی پرسیده شد. محققان درباره پاسخها چنین میگویند: جواب شرکت کنندهها با برانگیختگی احساسی همراه بود. به شکلی که نسبت به دیدهها و شنیدههایشان، بسیار شدیدتر واکنش نشان دادند و این موضوع به دلیل تاثیر متقابلی است که تلقین و داستانسازی ذهنی بر فرآیند شکل گیری خاطرات میگذارد.
این تحقیق نشان داده است که افراد با تصویرسازی کردن، بخش زیادی از حافظه را تشکیل میدهند؛ به صورتی که ممکن است فرد با موضوعی برخورد مستقیم و حقیقی نداشته باشد اما با تصور آن موقعیت، تصویر مجازی را در ذهن خود بسازد و آن را پرورش دهد.
این مسئله در مواقعی مثل مواجهه با ترس و اضطراب میتواند شدیدتر بروز کند. هنگامی که یک فرد در موقعیت ترس قرار میگیرد، بیشتر از شرایط محیطی، نسبت به خاطر ذهن و تصوراتش آشفته میشود.
مطالعات نشان میدهند که تاثیر تلقین و تصویرسازی بر خاطرات عاطفی منفی بیشتر است. در این راستا میتوان به مثال موقعیت وحشتزا که به اشاره شد استناد کرد.
به طور کلی این تحقیق سعی در اثبات قدرت و اثرگذاری تلقین و تصویرسازیهای ذهنی خصوصا درمورد خاطرات عاطفی دارد.
منبع: CogBlog
ترجمه: تکتم شریفی نژاد – خبرنگار تحریریه جوان قدس